فصل دوم
جناب محقق قيصري در فصل سادس از مقدمات بر فصوص الحكم مي فرمايد:
مومن با فراست كشفيه خويش از صورت و چهره ظاهري عبد، احوال او را مي فهمد لذا در روايتي حضرت خاتم (ص) فرمود: «اتقوا فراسة المؤمن فانه ينظر بنور الله» فراست به معناي دانائي به نشان و نظر است، يعني از فراست مومن بترسید چونکه او به نور الله نظر می کند. و نیز آن حضرت فرمود: «في الدجال مكتوب علي ناصيته ك ف ر،و لا يقرأه الا المؤمن» بر پیشانی دجال ک ف ر نوشته شده است که غیر مومن آن را نمی خواند. پس ای عزیز خوب مراقب باش که حتی در حضور حضرت بقیه الله هم مردم دشمن به پیشانی کفر نوشته حضرتش را نمی شناسند. غرض آن که بر پیشانی دجال نیز کفر بنحوه مقطعه نوشته شده است که فقط مومن آن را می خواند فافهم.
سبل بر وزن اجل از امراض چشم است و آن مويي است كه درون پلك چشم بر مي آيد و پرده اي را نيز گويند كه در چشم بهم رسد، كه مانع بينايي مي گردد، غرض آنكه چشم دل ما بر اثر تیرگی های نفسانی قدرت دیدن آفتاب وجودی انسان کامل و خلیفه الله فی العالمین را از دست داده لذا چون شب پره آفتاب را غایب می پنداریم و گرنه او مظهر اتم اسمائ الهیه است و غیبت بدان معنای معهود در حضرتش برای اهل بصیرت معنی ندارد، و راه حضور و مقام عندیت به حضور انور با هر النور آن صاحب نور برای همگان باز است. پس مراد از ظهور حضرتش از پس پرده غیبت یعنی از پس پرده چشمان نا بینای ما ظهور کند که بینا شویم تا آفتاب را زیارت کنیم نه اینکه او در غیبت و در پشت پرده باشد و بدین سر القاء شده به واقع روایات باب غیبت دست می یابی که ظاهر این روایات را باطن ها است. اقرا وارقه. بخوان و بالا برو.
حقیقت انتظار به تعقل بر می گردد که تعقل در قلب قرآن بکار رفت زیرا که در سوره کهف قرآن که کهف ولایت است عبارت «ولیتلطف» آمده است که «وليتلطف قلب قرآن است» باید تلطف سر بکار آورد و تلطف همان تعقل است، فافهم، پس ای عزیز درست فهم کن که کهف قرآن را چرا سوره کهف ولایت نام نهادند.
ای سالک طریق ولاء برآن باش تا نور فرقان یابی که در حضور حضور و شهود تام بتوانی تمیز حق و باطل دهی و کفر کافر را که از شدت ظهور بر پیشانی او مکتوب نموده اند را ببینی ولی بدان با اینکه صورت حقیقی و ظاهری حضرتش که به این روشنی خود را می نمایاند همین مردمی که طالب ظهور او بودند او را همانند موسای کلیم الله انکار می کنند و دجالی که با آن وضوح پیشانی اش کفر را نشان می دهد مطاع قرار می دهند و همانند سامری ساحر او را اطاعت می کنند تا جایی که روایات خاص و عام اصحاب خاص آن حضرت را سيصد و سيزده نفر می داند.
در ماده صحابه و اصحاب كه صحب است دقت كن كه به معني ياري نمودن و آميزش كردن و مطيع و منقاد بودن است:
و از دفتر دل مولایم بنیوش و می کن حلقه گوش:
به بسم الله الرحمن الرحیم است دلی با دل حمیم است و صمیم است
چــو ارواحنــد خـلق دسته دسته هــمی پیوســـته هسـتند و گسـسته
دلــی را با دلــی پیــوسته بینــی دلـــی را از دلـــــی بگسسته بینـــــی
بیعت ابن ملجم با حضرت وصی علی عالی اعلي عليه السلام خواندنی و شنیدنی است كه شيخ مفيد در ارشاد و علامه مجلسي در جلد 47 بحار نقل كردند که روز بیعت با حضرت وصي ولي علي (ع) او نيز در بين جمع براي بيعت حاضر شد و با حضرت بیعت کرد و ندانست بیعت دل دادن و سر دادن و دلبر و سرور و مولی گرفتن و به حقیقت صحابه شدن است لذا
چــو مــولی عـارف سـر القــدر بـــود پس از بیعت مر او را خوانـد و فرمود
که بیعــت کرده ای با من به یـــاری جوابـــش داد بـــن ملــجم کـــه آری
دو بار دیگـــرش مولــی چنان گــفت میان جــــمع بــن مـلجم بــر آشفت
که با من از چه رو رفتارت این است فقط با شخص من گفتارت این است
نمـــــودم بیعـــت و بهـــــر گـــواهی مرا فرمان بــده بـر هر چــه خواهی
بفرمــــود ار تـــــو از یــــاران مـــایی نبـــاشد جـــان یـــاران را جـــدایــی
دل مـــن با دل تــــو آشــــنا نیست دو جـــان آشــنا از هـــم جدا نیست
ای عزیز صلوات را مغتنم بدار که خبر هاست پس «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
از بيانات ارزشمند استاد داود صمدي آملي

|
مثلا 25+5=30
شما فقط پاسخ را که عدد 30 باشد را وارد کنیدوسپس کلید ارسال را فعال کنید.